Tuesday, May 18, 2004

مسائل زبان و فرهنگ تركى در استان همدان



مسائل زبان و فرهنگ تركى در استان همدان


هويت‌ افراد قابل‌ انكار نيست‌


مصاحبه با دكتر صديق٬ هفته‌نامه‌ «سينا»- همدان آذربايجان، شماره‌ 1380،مصاحبه‌ كننده‌: آقاي‌ شريفي‌


http://www.duzgun.net/


- آقاي‌ دكتر در ابتدا شرح‌ حالي‌ هر چند مختصر از خودتان‌ بفرمائيد.


- بنده‌ در سال‌ 1324 در محله‌ي‌ سرخاب‌ به‌ دنيا آمدم‌. پدر اينجانب‌ نوه‌ي‌ آقا مير علي ‌سرخابي‌ صاحب‌ كتاب‌ «ربيع‌ الشريعه‌» است‌. آقا مير علي‌ مؤسس‌ و پيش‌ نماز مسجد آقا مير علي‌ بودند كه‌ اين‌ مسجد هنوز پابرجا و معروف‌ است‌. تحصيلاتم‌ را در تبريز شروع‌ كردم‌ و در سال‌ 1348 در رشته‌ي‌ زبان‌ و ادبيات‌ فارسي‌ از دانشگاه‌ تبريز ليسانس‌ گرفتم‌. البته‌ در سال‌ 1347 به‌ دليل‌ برخوردهاي‌ سياسي‌ كه‌ ساواك‌ با دانشجويان‌ داشت‌، دستگير شدم‌ و به‌ همين‌ جهت‌ مدرك‌ تحصيلي‌ام‌ را در سال‌ 1350 پس‌ از سپري‌ كردن ‌مدت‌ حبس‌ در تبريز گرفتم‌ و سپس‌ در تبريز ممنوع‌ الاقامه‌ تشخيص‌ داده‌ شدم‌ و اجبارا ًبه‌ تهران‌ رفتم‌ و در آنجا در مقطع‌ فوق ليسانس‌ رشته‌ ادبيات‌ فارسي‌ و كتابداري‌ پذيرفته ‌شدم‌، اما پس‌ از دو ترم‌ تحصيل‌، به‌ دسيسه‌ ساواك‌ از دانشگاه‌ اخراج‌ شدم‌. ضمنا در آن‌ ايام‌ در راديو و تلويزيون‌ هم‌ به‌ عنوان‌ نويسنده‌ و تهيه‌ كننده‌ مشغول‌ بودم‌ كه‌ بعد از نه‌ ماه‌ رد صلاحيت‌ شدم‌. تا تحقق‌ انقلاب‌ شكوهمند اسلامي‌مان‌ كه‌ تضييفات‌ سياسي‌ و اجتماعي‌ برداشته‌ شد و به‌ كار خود برگشتم‌. سپس‌ براي‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ به‌ كشور تركيه‌ رفتم‌ و در سال‌ 1362 در رشته‌ي‌ فيلولوژي‌ و ادبيات‌ تطبيقي‌ تركي‌ و فارسي‌ و عربي ‌درجه‌ PH.D (دكتراي‌ تخصصي‌) گرفتم‌ و تا به‌ امروز در دانشگاه‌هاي‌ تهران‌ به‌ تدريس‌ و تحقيق‌ مشغول‌ بوده‌ام‌. در سال‌ 1373 به‌ زور از تربيت‌ معلم‌ بازنشسته‌ اجباري‌ شدم‌، اما دست‌ از تدريس‌ برنداشتم‌ و با عنايت‌ الهي‌ نزديك‌ به‌ 120 عنوان‌ كتاب‌ و رساله‌ در زمينه‌هاي‌ تخصصي‌ خودم‌ تأليف‌ نموده‌ام‌ و اميد دارم‌ در حد بضاعت‌ خود به‌ بالندگي‌ فرهنگ‌مان‌ ياري‌ رسانده‌ باشم‌.


- هم‌ اكنون‌ مسئله‌ي‌ «هويت‌» و «بحران‌ هويت‌» از اساسي‌ترين‌ مشكلات‌ جامعه ‌ايراني‌ است‌. نظر حضرتعالي‌ در اين‌ خصوص‌ چيست‌؟


-هويت‌ افراد قابل‌ انكار نيست‌ و بايد به‌ آن‌ احترام‌ گذاشت‌ و حرمت‌ نهاد. و ما چنين‌ نگرش‌ و رفتاري‌ را در آيات‌ قرآني‌ و احاديث‌ معصومين‌(ع‌) و سيره‌ آن‌ بزرگواران‌ به‌ خوبي‌ مشاهده‌ مي‌كنيم‌. قانون‌ اساسي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ نيز مهمترين‌ ركن‌ وفاق ملي‌ ما است‌ و در اصول‌ متعدد بر اين‌ امر صحه‌ گذاشته‌ است‌. متأسفانه‌ به‌ لحاظ‌ موانع ‌و احيانا طرز تلقي‌هاي‌ غير اصولي‌، تاكنون‌ اصول‌ مصرحه‌ي‌ قانون‌ اساسي‌ راجع‌ به ‌حقوق اقوام‌ به‌ مرحله‌ي‌ اجرا در نيامده‌ است‌. متأسفانه‌ تركان‌ ايران‌ در هفتاد سال‌ اخير فرصت‌ اين‌ را نيافته‌اند كه‌ آثار فرهنگي‌ مكتوب‌ خطي‌ خودشان‌ را تبديل‌ به‌ مجموعه ‌چاپي‌ نمايند. اما برادران‌ فارسي‌ زبان‌ ما اين‌ فرصت‌ را يافته‌اند و اكنون‌ قريب‌ به‌ هشتاد درصد از آثار مكتوب‌ خطي‌ زبان‌ فارسي‌ از شاهنامه‌ و گلستان‌ و ... گرفته‌ تا گمنام‌ترين ‌آثار، تبديل‌ به‌ مجموعه‌ چاپي‌ شده‌ است‌. و ما با يك‌ مجموعه‌ عظيم‌ فرهنگي‌ به‌ چاپ ‌رسيده‌ زبان‌ فارسي‌ روبه‌ رو هستيم‌. در حالي‌ كه‌ تركان‌ ايران‌ اين‌ امكان‌ و فرصت‌ را پيدا نكرده‌اند بلكه‌ معروض‌ تحقير و توهين‌ و انكار و طرد و نفي‌ هم‌ واقع‌ شده‌ اند. اينست ‌كه‌ در حال‌ حاضر تلاش‌ براي‌ اجراي‌ قانون‌ اساسي‌ و احياي‌ فرهنگ‌ غني‌ تركي‌ -اسلامي‌ از اهميت‌ ويژه‌اي‌ برخوردار است‌. چرا كه‌ بازگشت‌ به‌ خويشتن‌ و توجه‌ به‌ هويت‌ يابي‌ تركان‌ در ايران‌ از سويي‌ سبب‌ خواهد شد كه‌ گنجينه‌ عظيم‌ فرهنگ‌ تركي‌ -اسلامي‌ از محاق تغافل‌ و تجاهل‌ به‌ در آمده‌ و درخشش‌ هر چه‌ بيشتر فرهنگ‌ اسلامي‌ را باعث‌ گردد و از سوي‌ ديگر رشته‌هاي‌ پيوند و اركان‌ وحدت‌ را محكمتر خواهد ساخت‌.



«اكباتان‌ يا اكبوتون‌ لفظي‌ تركي‌ به‌ معناي‌ «مردم‌ سرافراز و سلحشور» است‌ كه‌ در متون‌ كهن‌ تركي‌ باستان‌ به‌ كار برده‌ شده‌ است‌.


- لطف‌ بفرمائيد در خصوص‌ تاريخ‌ همدان‌ و نقش‌ تركان‌ در اين‌ استان‌ توضيحاتي ‌براي‌ خوانندگان‌ بيان‌ بفرمائيد.


-لفظ‌ «اكباتان‌» همانند بسياري‌ از نامهاي‌ جغرافياي‌ ايران‌ لفظي‌ تركي‌ است‌ و ريشه ‌تركي‌ دارد. «باتان‌» يا «بوتون‌» به‌ معناي‌ «قوم‌ و ملت‌ و فوج‌ و قبيله‌» است‌ كه‌ در تركي ‌باستان‌ به‌ كار رفته‌ و به‌ زبان‌ فارسي‌ نيز رسوخ‌ كرده‌ است‌. «اكباتان‌» يا «اكبوتون‌» به‌ معني‌«مردم‌ سرافراز و سلحشور» است‌ كه‌ در متون‌ كهن‌ تركي‌ باستان‌ به‌ كار برده‌ شده‌ است‌.


ثانياً اگر ما بخواهيم‌ كلمات‌ و جملات‌ و عبارات‌ و پاره‌هاي‌ نظم‌ و نثر تركي ‌سومري‌ را كه‌ در الواح‌ سومري‌ موجود است‌ اساس‌ قرار بدهيم‌، بايد بگويم‌ كه‌ ادبيات‌ مكتوب‌ تركي‌ در اكباتان‌ و سويهاي‌ آن‌ پيشينه‌اي‌ 7200 ساله‌ دارد و هيچ‌ ادبياتي‌ آثار مكتوبش‌ به‌ اين‌ قدمت‌ و پيشينه‌ نخواهد بود. شما مي‌دانيد كه‌ كهن‌ترين‌ نسخه‌اي‌ كه‌ به‌ زبان‌ اوستايي‌ موجود است‌ مربوط‌ مي‌شود به‌ قرن‌ 15 ميلادي‌. اما كهنترين‌ الواحي‌ كه‌الان‌ در دانشگاههاي‌ دنيا از سوي‌ سومرشناسان‌ و ترك‌ شناسان‌ و تركي‌ پژوهان‌ بررسي ‌مي‌شود مربوط‌ 7200 سال‌ پيش‌ است‌ و اين‌ آثار در غرب‌ و جنوب‌ غربي‌ ايران‌ يافت ‌شده‌است‌. گذشته‌ از «تركي‌ سومري‌»، نيم‌ زبانها و گويشها و زبان‌هاي‌ التصاقي‌ متعددي ‌نيز در منطقه‌ موجود بوده‌ است‌. من‌ به‌ خاطر دارم‌ در سال‌ 1372 در «كنگره‌ كتيبه‌ و متون‌» كه‌ در شيراز برگزار شد كتيبه‌ اي‌ به‌ اسم‌ «كتيبه‌ دينقير» - كه‌ «دينقير» در تركي ‌سومري‌ به‌ خدا اطلاق مي‌شده‌ و در تركي‌ ما به‌ صورت‌ «تنگري‌»، «تانگري‌»، «تانري‌» و«تاري‌» در آمده‌ است‌ - معرفي‌ شد كه‌ در استان‌ همدان‌ يافت‌ شده‌ بود.


گذشته‌ از آن‌، تركان‌ همدان‌ سكنه‌ اصلي‌ اين‌ منطقه‌اند و پيشينه‌اي‌ بسيار طولاني‌ دارند. حكومتهاي‌ متعددي‌ را از گذشته‌اي‌ بسيار دور تشكيل‌ داده‌اند. از جمله‌ «حكومت ‌آزان‌» كه‌ در «راحة‌ الصدور» و «جامع‌ التواريخ‌» و «المسالك‌ و الممالك‌» ابن‌ خُردادبه‌ و«معجم‌البلدان‌» به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است‌. حتي‌ در «راحة‌الصدور» به‌ تصريح‌ آورده‌ : «اندر تاختن‌ ملك‌ آزان‌ بر اوزان‌». آزان‌ قوم‌ پر جمعيتي‌ بودند و در گستره‌اي‌ از قفقاز تا قسمتهاي‌ جنوبي‌ استان‌ همدان‌ حكومت‌ مي‌كردند و نام‌ خود يعني‌ «آز» را به‌ بسياري‌ ازمكانهاي‌ جغرافيايي‌ نيز داده‌اند. بعد از برافتادن‌ حكومت‌ «آزان‌» و سپري‌ شدن‌ 500سال‌، حكومت‌ «ميديا» يا «مادان‌» را تشكيل‌ دادند. «مادها» عبارت‌ از 6 قبيله‌ مؤتلفه ‌بودند كه‌ 4 قبيله‌ از آن‌ ترك‌ بودند و به‌ تركي‌ سخن‌ مي‌گفتند و يا به‌ گويش‌ها و نيم‌ زبانها و زبانهاي‌ التصاقي‌ تكلم‌ مي‌كردند. دو قبيله‌ ديگر به‌ تصريح‌ هرودوت‌، به‌ زبانهاي‌ غيرتركي‌ حرف‌ مي‌زدند. اين‌، قسمتي‌ از پيشينه‌ پيش‌ از اسلام‌ همدان‌ است‌. كتيبه‌هاي‌ متعددي‌ به‌ «تركي‌» درهمدان‌ يافت‌ شده‌ كه‌ متأسفانه‌ به‌ سبب‌ سياست‌ عجيب‌ تركي‌ستيزي‌ كه‌ بر تار و پود رژيم‌ منحوس‌ آريامهري‌ حاكم‌ بود اين‌ كتيبه‌ها خوانده‌ نشد و يا مصادره‌ شد و يا از بين‌ رفت‌. هم‌ اكنون‌ نزديك‌ يك‌ هزار قطعه‌ كتيبه‌ي‌ تركي‌ و زبانهاي‌ التصاقي‌ و ايلامي‌ و سومري‌ را داريم‌ كه‌ سالهاست‌ در زير زمين‌ موزه‌ ملي‌ ايران‌ در تهران‌ خفته‌ است‌ و ما تلاشمان‌ اينست‌ كه‌ با كسب‌ مجوز، يكي‌ يكي‌ اين‌ كتيبه‌ ها را بخوانيم‌ و مانند «كتيبه‌ دينقر» كه‌ در كنگره‌ي‌ كتيبه‌ و متون‌ مطرح‌ شد، بسياري‌ از اينها را به‌ جامعه‌ي‌ ايراني‌ معرفي‌ كنيم‌.



اطلاق عنوان‌ «تركي‌ همدان‌» درست‌ نيست‌ و بر خلاف‌ ضوابط‌ زبانشناسي‌ است‌. بلكه‌ مي‌توان‌ گفت‌ :«شيوه‌»ي‌ تركي‌ همدان‌،


- جنابعالي‌ در خصوص‌ زبان‌ تركي‌ و لهجه‌هاي‌ آن‌ تحقيقات‌ متقني‌ داشته‌ايد در اين ‌مورد نيز صحبت‌ بفرمائيد.


-در تركي‌ پژوهي‌، زبان‌ باستاني‌ تركي‌ را به‌ 2 شاخه‌ي‌ عظيم‌ تقسيم‌ مي‌كنند: يكي ‌شاخه‌ي‌ تركي‌ شرقي‌ و ديگري‌ شاخه‌ي‌ تركي‌ غربي‌، تركي‌ شرقي‌ در شرق درياي‌ خزرگسترش‌ پيدا كرده‌ و تا دروازه‌هاي‌ پكن‌ رفته‌ و مردم‌ آن‌ سامان‌ بدان‌ سخن‌ مي‌گويند بعضي‌ لهجه‌هاي‌ تركي‌ شرقي‌ عبارتند از : تركي‌ قزاقي‌، تركي‌ قرقيزي‌، تركي‌ ازبكي‌، ... .شاخه‌ي‌ تركي‌ غربي‌ در روند گسترش‌ خود پس‌ از اسلام‌، خود به‌ 4 تركي‌ تركمني‌، تركي‌ آذربايجاني‌، تركي‌ استانبولي‌ و تركي‌ قاقااوزي‌ تقسيم‌ شد. تمام‌ تركان‌ ايران‌ به‌ تركي‌غربي‌ سخن‌ مي‌گويند و از اين‌ ميان‌ تركمنها به‌ لهجه‌ي‌ تركي‌ تركمني‌ و بقيه‌ي‌ تركان‌ايران‌ در خراسان‌، كرمان‌ و فارس‌ و اصفهان‌ و همدان‌ و آذربايجان‌ و ... با لهجه‌ي‌ تركي ‌آذربايجاني ‌صحبت‌ مي‌كنند. لذا اطلاق عنوان‌ «تركي‌ همدان‌» «تركي‌ تبريزي‌» و «تركي‌اردبيل‌» درست‌ نيست‌ و بر خلاف‌ ضوابط‌ زبانشناسي‌ است‌. بلكه‌ مي‌توان‌ گفت‌ :«شيوه‌»ي‌ تركي‌ همدان‌، «شيوه‌»ي‌ تركي‌ مراغه‌. و «شيوه‌»ي‌ تركي‌ همدان‌، يك‌ «شيوه‌»ي‌ مستقل‌ است‌ كه‌ داراي‌ گويشهاي‌ مختلفي‌ است‌ مثل‌ : گويش‌ بهار، گويش‌ كبودراهنگ‌، گويش‌ رزن‌ و ...


تركي‌ ايراني‌، داراي‌ ديالكتها و شيوه‌هاي‌ متعددي‌ است‌ كه‌ در «ديالكتولوژي‌» و در«زبانشناسي‌ قومي‌» مورد بررسي‌ قرار مي‌گيرد. «زبانشناسي‌ قومي‌» ناظر است‌ به‌ بررسي ‌زبانها و نيم‌ زبانها و گويشهايي‌ كه‌ آثار مكتوب‌ از آنها بر جا نمانده‌ است‌. مثلا فارسي‌ را اگر مثال‌ بزنيم‌ در گويش‌هاي‌ سمناني‌، شهميرزادي‌، گيلكي‌، طالشي‌، تاتي‌ و ... از آن‌ آثارمكتوب‌ تاريخي‌ خلق‌ نشده‌ است‌. «زبان‌ شناسي‌ قومي‌» ناظر به‌ بررسي‌ اين‌ گويشها است‌. اما تركي‌ چنين‌ نيست‌. تركي‌ يك‌ زبان‌ وسيعي‌ است‌ كه‌ با دريايي‌ از نظم‌ و نثر، چه ‌پيش‌ از اسلام‌ و چه‌ بعد از اسلام‌، با آن‌ مواجه‌ هستيم‌. اما اگر اين‌ ديالكت‌ها را كوچك‌ و كوچك‌تر بكنيم‌، مثلا بگوييم‌: «شيوه‌ي‌ همدان‌» چنين‌ بر مي‌آيد كه‌ فقط‌ برخي‌ از آثار بديع‌ فولكلوريك‌ به‌ اين‌ گويش‌ و شيوه‌ خلق‌ شده‌ است‌. دشمن‌ پيوسته‌ در رژيم ‌آريامهري‌ هدفش‌ اين‌ بوده‌ كه‌ با تقسيم‌ و جزء جزء كردن‌ شيوه‌ها و عمده‌ كردن‌ لهجه‌ها و ديالكت‌هاي‌ محلي‌ تركي‌، آن‌ را «خرده‌ فرهنگ‌» بداند و به‌ اصطلاح‌، موضوع‌ بحث‌ «زبانشناسي‌ قومي‌» بكند. اينست‌ كه‌ من‌ معتقد به‌ ابداع‌ اصطلاحاتي‌ نظير تركي‌ همدان ‌و تركي‌ تبريز و ... نيستم‌. ما يك‌ شاخه‌ بيشتر تركي‌ ايراني‌ نداريم‌. مثل‌ فارسي‌ ايراني‌ كه‌ منقسم‌ به‌ شيوه‌هاي‌ متعددي‌ است‌، تركي‌ ايراني‌ هم‌ به‌ شيوه‌ها و گويشهاي‌ مختلف‌ و گوناگوني‌ تقسيم‌ شده‌ است‌.



قانون‌ اساسي‌ نگفته‌ است‌ كه‌ «زبان‌ ملّي‌» ايرانيان‌ فارسي‌ است‌، بلكه‌ گفته‌ «زبان‌ رسمي‌» ايرانيان‌ فارسي‌ است‌.


- آقاي‌ دكتر، اصول‌ 15 و 19 قانون‌ اساسي‌ راجع‌ به‌ حقوق اقوام‌ مختلف‌ ايراني ‌است‌. به‌ نظر جنابعالي‌ اجراي‌ اصول‌ چه‌ مقتضيات‌ و موانعي‌ در برابر خود داشته ‌است‌؟


- اولا مي‌دانيد كه‌ ما اول‌ ايراني‌ هستيم‌ و مسلمان‌. در ايران‌ 2 زبان‌ عمده‌ وجود دارد : يكي‌ زبان‌ تركي‌ و ديگري‌ زبان‌ فارسي‌ كه‌ زبان‌ رسمي‌ است‌. «زبان‌ رسمي‌» تعريف ‌حقوقي‌ دارد. زبان‌ رسمي‌ آن‌ است‌ كه‌ اسناد و مكاتبات‌ و كتابهاي‌ «رسمي‌» به‌ آن‌ زبان ‌نوشته‌ مي‌شود. لذا ديگر ضرورت‌ و اجباري‌ وجود ندارد كه‌ يك‌ دانشجو و دانش‌ آموزترك‌ زبان‌، مثلا فيزيك‌ و شيمي‌ را هم‌ به‌ زبان‌ رسمي‌ بخواند. در قانون‌ اساسي‌ ما چنين ‌بحثي‌ مطرح‌ نشده‌ است‌، قانون‌ اساسي‌ نگفته‌ است‌ كه‌ «زبان‌ ملّي‌» ايرانيان‌ فارسي‌ است‌، بلكه‌ گفته‌ «زبان‌ رسمي‌» ايرانيان‌ فارسي‌ است‌. و به‌ دنبال‌ آن‌، بلافاصله‌ تأكيد كرده‌ است‌ كه‌ استفاده‌ از زبانهاي‌ غير فارسي‌ قومي‌ در مدارس‌ و دانشگاهها و رسانه‌ها آزا د وبلامانع‌ است‌ (اصل‌ 15 قانون‌ اساسي‌). اين‌ مطلب‌ جزو اصول‌ مصرحه‌ي‌ قانون‌ اساسي ‌است‌ و بايد اجرا شود و براي‌ دلخوش‌ كردن‌ من‌ و شما وضع‌ نشده‌ است‌. اين‌ اصل‌ ناظر بر اين‌ است‌ كه‌ مثلا فيزيك‌، شيمي‌ يا زبان‌ انگليسي‌ يا هر درس‌ ديگري‌ را از طريق‌ زبان ‌محلي‌ مي‌توان‌ آموخت‌. «زبان‌ رسمي‌»، خود درسي‌ همانند هر زبان‌ ديگر است‌ كه‌ دركنار آن‌ بايد به‌ همه‌ آموخته‌ شود.


دولت‌ براي‌ تأسيس‌ فرهنگستان‌ زبان‌ تركي‌ اهتمام‌ ورزد


- با توجه‌ به‌ ضرورت‌ يكسان‌ سازي‌ در كتابت‌ زبان‌ تركي‌ در ايران‌، جنابعالي‌ چه ‌اموري‌ را در اين‌ راستا پيشنهاد مي‌فرماييد؟


- ببينيد يك‌ موقع‌ است‌ كه‌ وجوه‌ افتراق در «ساختار جمله‌بندي‌ زبان‌» است‌، در اينجا زبانشناسي‌، اين‌ نوع‌ وجه‌ افتراق را وجه‌ افتراق سازه‌شناسي‌ نمي‌شناسند يا وجه‌ افتراق آوايي‌ و فونولوژيك‌ نمي‌داند. ما در كليه‌ي‌ لهجه‌ها و ديالكت‌هاي‌ زبان‌ تركي‌ موجود درايران‌، با چنين‌ موضوع‌ زبانشناختي‌ مواجه‌ نيستيم‌. يعني‌ مثلا الان‌ شما ترك‌ همدان‌ با من‌ ترك‌ تبريز راحت‌ نشسته‌ايد و تركي‌ صحبت‌ مي‌كنيد و صد در صد حرفهاي ‌همديگر را مي‌فهميم‌. و صرفاً وجوه‌ افتراقي‌ كه‌ وجود دارد، يكي‌ در «لحن‌» است‌، يعني ‌لحن‌ شما با لحن‌ من‌ مثلا تفاوت‌ دارد و ديگري‌ در تلفظ‌ برخي‌ آواها است‌، يعني‌ واك‌ها و آواك‌هايي‌ كه‌ در تكواژ من‌ و شما به‌ كار مي‌بريم‌، ممكن‌ است‌ اندكي‌ متفاوت‌ باشد كه‌ اين‌ تفاوت‌ امري‌ كاملا طبيعي‌ و مربوط‌ است‌ به‌ شرايط‌ اقليمي‌ و برخورد با اقوام ‌مختلف‌. وجه‌ افتراق ديگري‌ كه‌ ممكن‌ است‌ موجود باشد، در «مورفولوژي‌» است‌ يعني در مورفم‌هاي‌ شيوه‌ي‌ تكلم‌ كه‌ اين‌ هم‌ طبيعي‌ است‌. ضمنا برخي‌ الفاظ‌ ممكن‌ است‌ در گويش‌ تركي‌ همدان‌ موجود باشد كه‌ در گويش‌ تبريز نيست‌ (كه‌ اينگونه‌ كلمات‌ احتمال ابيشتر از صد كلمه‌ نيست‌) و يا در معناي‌ غير آنچه‌ درگويش‌ تبريز به‌ كار مي‌رود، به‌ كاررود. اينها يك‌ چيز بسيار طبيعي‌ است‌ و در همه‌ي‌ زبانها وجود دارد. به‌ نظر من‌، باتوجه‌ به‌ يكسان‌ سازي‌ زبان‌ معيار كه‌ هم‌ اكنون‌ در ميان‌ تركي‌ پژوهان‌ ايران‌ در تهران‌ و تبريز مطرح‌ است‌، انشاءا... همگرايي‌ ميان‌ تركان‌ ايران‌ هر چه‌ بيشتر خواهد شد. توقع ‌ما اين‌ است‌ كه‌ فرهنگستان‌ زبان‌ تركي‌ از طريق‌ قوه‌ي‌ مجريه‌ تأسيس‌ شود. متأسفانه‌ تاكنون‌ اين‌ امر حاصل‌ نشده‌ است‌ و همه‌ي‌ تركي‌پژوهان‌ بصورت‌ آزاد فعاليت‌ كرده‌اند. با اينهمه‌، با توجه‌ به‌ احترامي‌ كه‌ در ميان‌ ما و پيش‌ كسوتان‌ و دانشمندان‌مان‌ موجود است‌، اميد است‌ كه‌ تفاهم‌ موجود به‌ يكسان‌ سازي‌ زبان‌ معيار و به‌ اصطلاح‌ «نگارش ‌معيار» و «املاء معيار» در ميان‌ همه‌ تركهاي‌ ايران‌ بيانجامد.


توجه‌ و عنايت‌ همه‌ تركهاي‌ ايران‌ به‌ ضوابط‌ و معيارهايي‌ كه‌ از سوي‌ علما و دانشمندان‌ و تركي‌ پژوهان‌ ارائه‌ مي‌شود، امري‌ بسيار مهم‌ و ضروري‌ است‌. در سالهاي ‌اخير برادران‌ قشقايي‌ به‌ اين‌ امر مقيد بوده‌اند و انشاءا.. طوري‌ بشود كه‌ آنچه‌ تركها در همدان‌ به‌ زبان‌ تركي‌ مي‌نويسند به‌ راحتي‌ در تبريز يا شيراز وغيره‌ خوانده‌ شود. شما مي‌دانيد كه‌ در بيش‌ از 70 سال‌ اخير، مثلا ديوان‌ فضولي‌ در قاهره‌ چاپ‌ مي‌شد، در غازان‌ (پايتخت‌ جمهوري‌ تاتارستان‌) و يا در دهلي‌ و يا تبريز خوانده‌ مي‌شد.



در«مروج‌ الذهب‌» كه‌ به‌ زبان‌ عربي‌ است‌ سوي‌هاي‌ جنوبي‌ و پايين‌ تر از هگمتانه‌ را هم‌ داخل‌ مرزهاي‌ جغرافيايي‌ آذربايجان‌ مي‌دانند.


- در مورد آذربايجان‌ و حدود فرهنگي‌ و جغرافيايي‌ آن‌ اگر مطالبي‌ بفرماييد ممنون‌ خواهيم‌ شد.


- از ديرباز شوونيست‌هاي‌ آريامهري‌ با وضع‌ معاني‌ مجعول‌ براي‌ كلمه‌ آذربايجان ‌مي‌خواستند حقايق‌ تاريخي‌ را تحريف‌ كنند. اطلاع‌ داريد كه‌ لفظ‌ «آذر» يك‌ كلمه‌ تركي‌است‌ و از 2 جزء تشكيل‌ گرديده‌ است‌: «آز» كه‌ نام‌ همان‌ قبيله‌ است‌ كه‌ قبلاً ذكر شده‌ و«آر» به‌ معناي‌ جوانمرد و سرباز است‌. «آذر = آزر» به‌ بدنه‌ي‌ دولت‌ و حكومت‌ باستاني‌ تركان‌ اطلاق مي‌شده‌ است‌ كه‌ همه‌ از جوانان‌ و رزمندگان‌ و جنگندگان‌ تشكيل‌ مي‌شده‌ است‌. اما در رژيم‌ پهلوي‌ سعي‌ مي‌شد كه‌ لفظ‌ «آذر» تركي‌ را با كلمه‌ «اَدَره‌» و «اَتَرة‌»اوستايي‌ كه‌ به‌ معناي‌ آتش‌ است‌ و به‌ 3 صورت‌ «اَدَر» و «اَذَر» و «اَتش‌» - كه‌ بعدها «آدر»و «آذر» و «آتش‌» شده‌- ربط‌ بدهند در حالي‌ كه‌ هيچگونه‌ پيوندي‌ ميان‌ آنها وجود ندارد. البته‌ زبان‌ اوستايي‌ خود يك‌ زبان‌ التصاقي‌ است‌ و 70% از مخزن‌ واژگان‌ اوستايي‌، تركي‌ است‌ كه‌ براي‌ شرح‌ اين‌ موضوع‌ فرصت‌ و مجالي‌ ديگر لازم‌ است‌.


آنچه‌ كه‌ متون‌ كلاسيك‌ تاريخي‌ تركي‌ و عربي‌ و فارسي‌ در اختيار ما مي‌گذارد، آن ‌است‌ كه‌ روزگاري‌ آذربايجان‌ از دربند شروع‌ شده‌ و تا كركوك‌ ادامه‌ داشته‌ است‌. دركتابهاي‌ كلاسيك‌ جغرافيايي‌ مثلاً در كتاب‌ «حدودالعالم‌» كه‌ ظاهرا در سال‌ 447 قمري ‌تأليف‌ شده‌، در تعيين‌ حدود آذربايجان‌، از در بند تا هگمتانه‌ را در نظر مي‌گيرند. در«مروج‌ الذهب‌» كه‌ به‌ زبان‌ عربي‌ است‌ پايين‌ تر از هگمتانه‌ را و سوي‌هاي‌ جنوبي‌ هگمتانه‌ را هم‌ داخل‌ مرزهاي‌ جغرافيايي‌ آذربايجان‌ مي‌دانند. اما آنچه‌ من‌ براي‌ جوان ‌امروزي‌، جوان‌ تركي‌ زبان‌ ايراني‌ كه‌ توجه‌ به‌ امر بازگشت‌ به‌ خويشتن‌ دارد، مي‌گويم ‌اينست‌ كه‌ مسائل‌ را بسيار علمي‌ بسنجد و زاويه‌ي‌ ديدش‌ آكادميك‌ باشد. نگرش‌ يك ‌دانشجو نسبتي‌ با نگرش‌ عاميانه‌ ندارد. دانشجو بايد دنبال‌ رفرنس‌ باشد، دنبال‌ اين‌ باشد كه‌ به‌ لحاظ‌ كدام‌ مستمسك‌ زبانشناسي‌، كدام‌ مستمسك‌ تاريخي‌، كدام‌ مستمسك‌ متن‌شناسي‌ و كدام‌ مستمسك‌ جغرافيايي‌ سخني‌ را مي‌پذيرد يا مي‌گويد.


- چه‌ توصيه‌ اي‌ براي‌ جوانان‌ تركي‌ زبان‌ استان‌ همدان‌ داريد؟


- بنظر من‌ جوانان‌ ترك‌ زبان‌ استان‌ همدان‌ در ايران‌، محرومترين‌ تركان‌ ايران‌ هستند كه ‌از هرگونه‌ نزديك‌ شدن‌ به‌ آثار ادبي‌ تركي‌ دور نگه‌ داشته‌ شده‌اند. ما چندي‌ پيش‌ از اوايل ‌انقلاب‌ در كتابخانه‌ي‌ عمومي‌ همدان‌ 2 نسخه‌ بسيار با ارزش‌ گرانقدري‌ از مجموعه‌ هاي‌ فولكلوريك‌ و كتابي‌ به‌ اسم‌ «المقاصد» كه‌ فرهنگ‌ تركي‌ به‌ فارسي‌ بود، كشف‌ كرديم‌ كه ‌مسئولان‌ خود كتابخانه‌ از وجود آنها خبر نداشتند. من‌ توصيه‌ ام‌ به‌ جوانان‌ فرهيخته‌ي ‌ترك‌ استان‌ همدان‌ اينست‌ كه‌ رشته‌هاي‌ پيوند خود را با حركتهاي‌ فرهنگي‌ جوانان‌ تركي‌زبان‌ مناطق‌ ديگر كشورمان‌ محكمتر سازند و به‌ اين‌ خيزش‌ عظيم‌ فرهنگي‌ كه‌ در سايه ‌استقرار نظام‌ مقدس‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ پيدا شده‌ است‌ كمك‌ برسانند. زانو بزنند و آثاري‌ را كه‌ اجداد و نياكانمان‌ به‌ زبان‌ تركي‌ خلق‌ و ابداع‌ كرده‌اند بازآموزي‌ كنند، بازنويسي‌ نمايند، منتشر سازند و تنها از همين‌ راه‌ است‌ كه‌ مي‌توانند به‌ احياء و گسترش‌ زبان‌ تركي‌ كمك‌ برسانند.


يونس‌ امره ‌اصالتاً از استان‌ همدان‌ بوده ‌است‌ بعداً به‌ خوي‌ رفته‌ و نزد بابافرج‌ خويي‌ تلمذ كرده‌ و سپس‌ به‌ آناطولي‌ رفته‌ و در شرق كشور تركيه‌ امروزي‌ سكني‌ گزيده‌


- آقاي‌ دكتر هفته‌ نامه‌ «سينا» يك‌ صفحه‌ را به‌ تركي‌ اختصاص‌ داده‌است‌. نظرتان‌ راجع‌ به‌ اين‌ امر و كلاً راجع‌ به‌ اينكه‌ «سينا» چگونه‌ مي‌تواند در اين‌ راه‌ مؤثر باشد بيان‌ فرمائيد؟


- صرف‌ نظر از جناح‌بنديهاي‌ سياسي‌، بايد عرض‌ كنم‌ كه‌ كار بسيار زيبايي‌ است‌. بنده‌ اين‌ صفحه‌ را با اشتياق مي‌خواندم‌. انشاءا... كه‌ پربارتر شود و به‌ اين‌ حركت‌ عظيم ‌فرهنگي‌ كمك‌ كند. سعي‌ كنيد در دو زمينه‌ي‌ اصلي‌ نيز كار كنيد. در اين‌ صفحه‌ يكي‌ گردآوري‌ فولكلور و ادبيات‌ شفاهي‌ تركي‌ در همدان‌ و اطراف‌ آن‌ است‌ اعم‌ از داستانها، افسانه‌ها و ميت‌ها - كه‌ داخل‌ در بحث‌ ميتولوژي‌ است‌ - ضرب‌ المثل‌ها، ترانه‌هاي‌ عاميانه‌، لطيفه‌ها، باياتي‌ها، قوشمه‌ها، اشعار عاشيقي‌ و نمونه‌هاي‌ ديگر فولكلور كه ‌ستوني‌ را در اين‌ صفحه‌ به‌ آن‌ اختصاص‌ دهيد. ستون‌ ديگر را من‌ توصيه‌ مي‌كنم‌ كه‌ به‌آثار ادبيات‌ مكتوب‌ تركي‌ و تاريخ‌ ادبيات‌ تركي‌ ايراني‌ با تكيه‌ بر آثاري‌ كه‌ در استان‌همدان‌ خلق‌ شده‌ است‌ اختصاص‌ دهيد. بنده‌ ديدم‌ در اين‌ شماره‌ يك‌ سروده‌ الهي‌ از يونس‌ امره‌ آورده‌ بوديد كه‌ به‌ نظر برخي‌ از محققان‌ تاريخ‌ ادبيات‌ تركي‌، يونس‌ امره ‌اصالتاً از استان‌ همدان‌ بوده ‌است‌ بعداً به‌ خوي‌ رفته‌ و نزد بابافرج‌ خويي‌ تلمذ كرده‌ و سپس‌ به‌ آناطولي‌ رفته‌ و در شرق كشور تركيه‌ امروزي‌ سكني‌ گزيده‌ در آنجا توفان‌ به‌ پاكرده‌ است‌ و در همان‌ جا مدفون‌ است‌. وي‌ با مولانا نيز ملاقاتي‌ داشته‌ است‌.


حالا انشاءا... كه‌ وزارت‌ علوم‌ به‌ اين‌ شناخت ‌و باور برسد كه‌ بايد به‌ فرهنگهاي‌ موجود در كشور اهميت‌ داد و اعتنا كرد و تدريس ‌زبان‌ و ادبيات‌ تركي‌ را در مقاطع‌ ليسانس‌ و فوق ليسانس‌ و مقاطع‌ بالاتر بگنجاند. البته‌ تا مسئولان‌ به‌ اين‌ طرز تفكر برسند، من‌ توصيه‌ام‌ به‌ جوانان‌ و دانشجويان‌ ترك‌ زبان‌ دانشگاه‌ بوعلي‌ سينا اين‌ است‌ كه‌ سعي‌ كنند 2 واحد زبان‌ و ادبيات‌ تركي‌ را كه‌ در سال‌1369 به‌ امضا شوراي‌ عالي‌ برنامه‌ريزي‌ وزارت‌ علوم‌ رسيده‌ است‌، حتي‌ بصورت‌ فوق برنامه‌ و با نظارت‌ امور فرهنگي‌ فوق برنامه‌ دانشگاه‌ بگذرانند. بنده‌ از همين‌ جا به‌ مسئولان‌ دانشگاه‌ بوعلي‌ سينا توصيه‌ مي‌كنم‌ كه‌ به‌ اين‌ مسئله‌ بها بدهند و دانشجوياني ‌را كه‌ آستينها را بالا زدنده‌اند و با عشق‌ و انگيزه‌ در اين‌ راه‌ مي‌كوشند از خود طرد نكنند. مسئول‌ و مديري‌ كه‌ به‌ دانشجويي‌ در برابر مطالبات‌ فرهنگي‌ او «نه‌» مي‌گويد، نزد من ‌فاقد احترام‌ است‌. مسئولان‌ بايد به‌ ارزشهاي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ توجه‌ كنند. اكنون‌ دفاع‌ از كيان‌ زبان‌ و ادبيات‌ تركي‌ اسلامي‌ در جمهوري‌ اسلامي‌ يك‌ ارزش‌ است‌، يك‌ ارزش ‌اسلامي‌ - انقلابي‌ است‌ كه‌ ريشه‌ در باورهاي‌ ما و عواطف‌ و احساسات‌ جوانان‌ و ترك ‌زبانهاي‌ ايران‌ اسلامي‌ ما دارد.


با تشكر كه‌ وقت‌ خود را در اختيار ما قرار داديد.


Share/Bookmark

0 Comments:

Post a Comment

<< Home