شباهتها و تفاوتهای موسيقی ترکی همدان با موسيقی عاشيقهاي مناطق ديگر آذربايجان و نيز با ديگر نواحی ترک نشين در داخل و خارج
شايد بتوان گفت که نگرش هنرمندان به جهان هستی، دقيق تر و طبع آنان، لطيف تر از ساير مردمان است؛ بدين سبب مرکب راهوار کلمات و جملات در نقل احساسات والای هنرمندان، لنگ خواهد بود؛ از اين رو آنان برای بيان انديشه ها و عواطف خويش از زبان هنر بهره می جويند و ماحصل سلوک خود در عالم معنا را در قالب هنرهايی همچون خطاطی، نقاشی و موسيقی به ديگران عرضه می کنند تا ديگران نيز در لذت روحانی آنان شريک باشند و اين کار، زکات عطيه الهی است.
در اين ميان زبان موسيقی از هنرهای ديگر گوياتر و تأثير آن در مخاطبان عميق تر است. زبان موسيقی به ترجمه نياز ندارد؛ از اين رو اکثر غربيـان به آسانی مافی الضمير اساتيدی گرانمايه همچون راوی شانکار، هابيل علي اف، شجريان و عليزاده را درمی يابند و متقابلاً آهنگسازان نابغه غرب همانند بتهوون، چايکوفسکی، باخ و ويوالدی در بين هنردوستان شرق، ناشناخته نيستند. موسيقی اقوام مختلف شديداً از پيشينه و اعتقادات دينی و ملی آنان متأثر است و همين امر موجب تفاوت يين نغمات و ترانه های يک قوم با اقوام و ملل ديگر است.
طبعاً موسيقی ترکی از اين قاعده مستثنی نيست و پيشينه چند هزار ساله و آداب و رسوم و عقايد اين قوم اصيل شرقی، پشتوانه ای مستحکم برای ادب و هنر آنان است. همچنين آيين آسمانی اسلام که در اغلب جنبه های زندگی مسلمانان تأثيری به سزا داشته است، با گرايش قريب به اتفاق اقوام ترک به اسلام، به موسيقی آنان صبغه ای روحانی بخشيده است؛ تا آنجا که خنياگران ترک )اعم از بخشی های ترکمن، عاشيقهای آذربايجان و اوزانهای آناتولی) در جامعه منزلتی برجسته داشته و دارند و مردم، آنان را نه مطرب، بلکه حکيمانی موعظه گر به شمار آورده اند. بی سبب نيست که اشعار و نواهای به جا مانده از امير عليشير نوايی، مختومقلی فراغی، عاشيق علسگر و نغمات ساز و آواز حاج قربان سليمانی و عاشيق ويسل به اذکار و اوراد مذهبی می ماند و موجب تنبه غافلان و باعث توجه بيشتر صاحبدلان به عالم معناست.
با غور در موسيقی ترکی همدان می توان شباهتها و تفاوتهای آن را با موسيقی ديگر نواحی ترک نشين در داخل و خارج دريافت. اين شعبه از موسيقی مقامی، به وسعت و پيچيدگی موسيقی ترکمنان يا ترکان آناتولی نيست؛ اما از همان اصالت و غنای خاص موسيقی ترکی برخوردار است .از موارد شباهت موسيقی ترکی همدان با موسيقی ديگر اقوام ترک می توان به نحوه پرده گيری، ضربات حساب شده دست راست بر صفحه ساز به هنگام مضراب زدن و تغيير سريع ميزانها در يک اجرا اشاره کرد.
بسياری از مقامهای محلی اين ناحيه چنان است که نمي توان به هنگام اجرای آنها سازهای کوبه ای به کار برد؛ از اين رو به ندرت در کنار چوگور يا کمانچه محلی، سازهايی همچون دايره می نوازند. همچنين گروه نوازی نيز در ميان نوازندگان محلی همدان چندان رايج نيست. اين ويژگی در ميان عاشيقهای آذربايجان غربی، اوزانهای ترکيه و شاهسونهای قم و قشقايی های استان فارس، همچنين بخشي های شمال خراسان و باغشي های ترکمن مشترک است؛ البته دونوازي به شكل چوگور و بالابان ياكمانچه و چوگور كمابيش متداول بوده است؛ اما گروه نوازي چند چوگور با هم يا با سازهاي ديگر اصلاً مرسوم نيست در توضيح تمايل نوازندهها به تكنوازي يا عدم كاربرد سازهاي ضربي، ميتوان گفت كه اكثر نغمات محلي، ريتم منظم ندارند و در نواختن يك مقام، گاه از ميزانهاي مختلف استفاده ميشود و تعدادي از مقامها نيز اساساً ضربي نيست. از سوي ديگر، متداولترين كاربرد اين موسيقي، در نقل داستان بوده است كه عاشيق به مناسبت حال و هواي مجلس و اقتضاي داستان پردازي خود، از نغمهها و مقامها و ريتمهاي مختلف استفاده ميكند؛ در حالي كه كاربرد همنوازي، اغلب در اجراي تصنيف است ودر موسيقي تركي منطقة همدان، تعداد تصانيف، اندك است.
عاشيقهاي همدان از ديرباز در زنده نگاه داشتن موسيقي بومی اين ناحيه، با غيرت و تعصبي تحسينبرانگيز كوشيدهاند. ساز اصلی عاشيقها چوگور است كه بازماندة ساز كهن «چونگور» است. تعدادی انگشت شمار نيز در نواختن کمانچه مهارت دارند و در دهه های اخير تعدادی نيز به نواختن تار فارسی روی آورده اند. بالابان و نی فلزی نيز کمابيش در ميان نوازندگان محلی رايج بوده است. چوگور معمولاً سيزده پرده و نه سيم دارد. برخي از نوازندگان با پردهگذاري بر صفحه چوگور، تقريباً نيم اكتاو بر اكتاو اصلي آن ميافزايند. تعداد سيمها نيز بسته به سليقة نوازنده و كاربرد ساز - به ندرت - ممكن است كه هفت يا بيشتراز ده باشد. امروزه در نواختن چوگور از مضرابهای پلاستيکی استفاده می گردد؛ اما در گذشته نوازندگان، مضرابهايی از پوست درخت آلبالو به کار مي بردند که «اَجنان» ناميده مي شد.
به طور معمول درحالت دست باز، سه سيم پايين چوگور كوك re و شش سيم بالا كوك do دارند. گونه ديگر از كوك چوگور هم به همين صورت است؛ جز اينكه سيم چهارم (سيم زارِنجي) كوك sol ميگيرد. اين كوك، زارِنجي نام دارد و كاربرد آن در مقايسه با كوك پيشين، كمتر است. چوگورنوازان در اجراي برخي از مقامها با انگشت شست بر سيمهاي واخوان (شش سيم بالا) پردهگيري ميكنند (عاشيقهاي آذربايجان و بهخصوص اوزانهاي تركيه در استفاده از سيمهاي چهارم به بعد مهارت بيشتري دارند(.
تفاوت چوگور معمول در منطقة همدان با قوپوز يا ساز عاشيقهاي مناطق ديگر آذربايجان وسازهاي مشابه تركيهاي (چوگور، باغلمه، تامبورا و ديوان) در كوك سيمها و تعداد و فواصل پردههاست؛ همچنين سازهاي مذكور در شكل و اندازه كاسه و صفحه تفاوتي اندك با هم دارند. كمانچه محلي، سه سيمه است و كاسهاي استوانهاي دارد. اندازه دو دهانه اين نوع از كمانچه، متفاوت است و بر دهانه كوچكتر پوست كشيده ميشود و دهانه ديگر پوششي ندارد. آرشه يا كمان اين ساز از چوبي باريك و انعطافپذير و تعدادي تار موي دم اسب ساخته ميشود. اندازة ني فلزي محلي و فواصل و گاهي تعداد سوراخهاي آن با ني فارسي متفاوت است. ساز بادي بالابان، از جنس چوب است و همچون ني و چوگور در بين نوازندگان آذربايجان و تركيه نيز در كنار سازهاي ديگر به كار ميرود.
پردههايي كه در نواختن اغلب مقامها و نغمههاي تركي به كار ميرود، عبارت است از يكم، سوم، پنجم، هفتم، هشتم و دهم.
از تكنيكهاي نواختن چوگور ميتوان به نواختن سرانگشت سوم يا چهارم دست راست بر صفحة چوگور اشاره كرد كه در بين عاشيقهاي كشور تركيه نيز مرسوم است. در پردهگيري نيز در حالت نزولي دست چپ بر دسته ساز، نوازنده معمولاً با انگشت سوم بر پرده la كرن پس از پرده la وsol بمل پس از پرده sol اشاره ميكند. اين فن در نواختن كمانچة محلي نيز كاربرد دارد.
همچنان كه پيشتر گفته شد، بيشترين كاربرد موسيقي تركي همدان در نقل داستان بوده است؛ همچنان كه در بين عاشيقهاي آذربايجان و قشقاييها و بخشيهاي تركمن و تركان شمال خراسان رايج است. بخش اعظم داستانهاي رايج اين خطّه، حماسي است )همچون داستان كوراوغلي) و تعدادي داستان عاشقانه) همچون داستان اصلي و كرم( و معدودي داستان مذهبي )همچون داستان سيدي (رونقبخش محفلها و مراسمها بوده است. به هر حال، عاشيقها حتي در نقل داستانهاي عاشقانه، هرگز هنر شريف خود را به الفاظ و سخنان ركيك و هزلآلود نيالودهاند.
برخی از مقامهای محلی: قُبا تمام شکسته ياريم شکسته هشتری عثمانلی ساقي نامه زارتمه نِينيم کوراوغلو شاختايي درياصوتی گرايلي زرگری ماران صوتی
شاعرانی که اشعارشان در بين عاشيقهای منطقه رايج است: خسته قاسم، عاشيق علسگر (علی عسکر)، رضا بهارلی، شاه اسماعيل صفوی
1 - راوی شانکار (م. 1920) سيتارنواز و آهنگساز بزرگ معاصر هند. وی از اواسط دهه پنجاه طی مسافرتهای متعدد به کشورهای اروپايی و ايالات متحده با ساز سيتار به اجرای نغمات اصيل هند پرداخت تا توجه غربيان را به موسيقی اين ديار جلب کند. راوی مؤسس مدارس تعليم موسيقی هند در بمبئی (1962) و لس آنجلس (1967) است.
2 - هابيل علی اف نوازنده چيره دست کمانچه از شهرت جهانی برخوردار است. وی نيز با مسافرت کشورهای مختلف دنيا در معرفی موسيقی مقامی آذربايجان کوشيده است.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home