Thursday, May 04, 2006



« باهارلي‏لار» در تحقيقات پروفسور زهتابي و دكتر علي كمالي

يكي از ايلهاي مشهور ترك، كه از زمانهاي قديم، بويژه از اسلام به بعد در اراضي بين "همدان" ـ "ساوه" ـ "اراك" و " زرند" سكونت گزيده ، ايل ترك "باهارلي" (=باهارلو= بهارلو= بهارلي) است. مكانهاي جغرافيايي بنام اين ايل، در تمامي اراضي منطقه "آذربايجان"، من جمله (استان) "همدان" موجود است كه از آن ميان مي توان به قصبه "باهار" (شهر بهار) كه مركز ناحيه مسمي به آق چاي استان همدان مي باشد، اشاره كرد. قصبه باهار در 14 كيلومتري شمال غرب شهر همدان قرار دارد.

همچنين در ناحيه خوارزم واقع در آسياي ميانه (آسياي ميانه متشكل از كشورهاي ترك: تركمنستان، اوزبكستان، قزاقستان و قيرقيزستان مي باشد) قلعه اي بنام "باهار" وجود دارد. اينهمه حاكي از اين است كه ايلي بنام "باهار" از قديم الايام در ميان ملت ترك موجود بوده است.

در قرون اخير، در ايالات جنوبي ايران، ايل بزرگي بنام "باهار" (باهارلي) ساكن بوده است. نويسنده و مولف آذربايجاني "م. ن. وليلي" بر اين عقيده است كه در ميان 200 عائله (ترك) قشقائي، كه توسط هولاكوخان از آسياي ميانه به ايران كوچانده شدند،

باهارلي ها هم بوده اند. باهاري ها ابتدائا در اراضي مراغه (واقع در آذربايجان شرقي) سكونت گزيدند و بعدها به مناطق مختلفي از جمله "شوشا" و زنگه زور" (واقع در جمهوري ترك آذربايجان) كوچيده يا كوچانيده شدند. بعضي از دانشمندان ترك، باهارلي ها را از جمله ايل هاي قاراقويونلو دانسته اند.

تاريخ نويس ايراني علي رزم آرا نوشته است كه شاه اسماعيل صفوي در سال 1508 ميلادي (برابر با سال 913 هجري قمري) قصبه باهار (شهر كنوني باهار/ بهار) واقع در نزديكي شهر همدان را آباد نموده و باهارلي ها را به آنجا كوچانيد و اين قصبه از آن زمان بنام باهار (بهار) ناميده شد. بهاري ها در زمان قاراقويونلوها در اراضي (استان) همدان مي زيستند و پس از آنكه در جنگ با آق قويونلوها مغلوب شدند، عده اي از ايشان به خراسان رفتند، اما شاه اسماعيل آنها را (مجدادا) به ناحيه همدان كوچانيد.

در عصر قاراقويونلوها، رئيس ايل باهارلي، "علي شوكور" (امير علي شكر بيگ باهارلي) ، بر ولايت همدان حكومت مي كرد و مناطق تحت حاكميت وي، مدتها "منطقه علي شوكور" (منطقه علي شكر بيگ) ناميده مي شد.

در جنگهاي طولاني بين قاراقويونلوها و آق قويونلوها ، باهاريها در رديف نخست و خط مقدم قاراقويونلوها، با آق قويونلوها نبرد مي كردند. پس از شكست قاراقويونلوها، (عده اي از ) باهاري ها به خراسان رفته و به خدمت سلطان حسين بايقارا (از سلاطين ترك سلسله تيموريان) درآمدند. اوزون حسن (سلطان آق قويونلو) ، از بايقارا درخواست نمود كه باهارلي ها را تحويل وي نمايد، اما بايقارا درخواست وي را نپذيرفت .

پس از مرگ اوزون حسن، باهارلي ها از راه سيستان به كرمان رفتند و در سال 1419 ميلادي (برابر با سال 821 هجري قمري) ، آق قويونلوها را از آنجا بيرون كرده و در صدد احياء مجدد دولت قاراقويونلو برآمدند، اما سلطانِ آق قويونلو يعني سلطان يعقوب (پسر اوزون حسن) اين امكان را از ايشان سلب كرد.

بعدها سلطان بايقارا رئيس و امير باهارلي ها يعني "پيرلي" (پيرعلي) را كشت و در نتيجه، عده اي از باهاري ها به هندوستان رفتند و در آنجا دولت "قطب شاهي" را تاسيس كردند (سلطان قلي باهارلي، در سال 1512 ميلادي برابر با 918 هجري قمري ، سلسله قطب شاهي را در منطقه "دكن هندوستان" كه در جنوب اين كشور قرار دارد، تاسيس كرد. بهاري ها در سالهاي 1590 و 1591 ميلادي و در زمان سلطنت سلطان محمد قلي قطب شاه، چهارمين سلطان سلسله قطب شاهيان، شهر "حيدرآباد" مركز ايالت "آند هراپرادش" را ساختند كه يكي از پنج شهر بزرگ هند است . مترجم).

بخشي از باهاري ها در دوره صفويان ، در اطراف همدان بوده و مناطق تحت حاكميت خود را حفظ كردند. امروزه قصبه باهار (بهار)، واقع در جوار همدان ( هم اكنون اين قصبه، شهر و مركز شهرستان بهار مي باشد. مترجم) و نواحي اطراف قصبه باهار (بهار) 240 هزار نفر جمعيت دارد كه زبان همه ايشان "تركي" است و فرزندان ايل باهارلي (ايل بهارلو) هستند.

حدودا از اواخر قاجاريه (بخشي از) ايل باهارلي در ايالت فارس (استان فارس)، بصورت كوچرو و در حال يايلاق ـ قيشلاق زندگي مي كردند. س. م. كيهان در سال 1932 ميلادي، تعداد باهارلي ها (ي ايالت و استان فارس) را مركب از 8 هزار خانوار دانسته است. اگر هر خانوار را بطور متوسط 10 نفر در نظر بگيريم، مي توان گفت كه در سال 1932 ميلادي، تعداد باهاري هاي ساكن ايالت (استان) فارس تقريبا 80 هزار نفر بوده است.

مورخ بزرگ (تقي شاهين) مي نويسد كه در دهه 30 قرن هجدهم ميلادي و در شرائطي كه پس از مرگ نادرشاه افشار (سلطان ترك از ايل قيرخلوي افشار) هرجاي ايران از جمله ايالت فارس، در هرج و مرج به سر مي برد، سه ايل ترك: باهارلي، نفر و ايناللي (اينانلو) براي حفاظت از خود مجبور به متحد شدن با اتحاديه الي قشقائي كه در حال گسترش بود شدند. (نگاه كنيد به: مجله »گونئي آذربايجان« شماره اول، 1994، صفحات 18 و 18) لكن در اوسط قرن نوزدهم ميلادي، ميان كلانتر هاي مختلف اين اتحاديه، منجمله ميان كلانتر هاي (ايل) نفر، عدم تفاهم و اختلاف حادث مي شود. در سال 1852 ميلادي باهاري ها از اتحادي كه با طايفه (ايل) نفر داشتند خارج شده و مستقلا ادامه مسير دادند و در اين راه "ملا احمد" را به عنوان رئيس و حاكم خود انتخاب و لقب "خان"ي به وي اعطا كردند. احمد خان باهارلي ميان قسمتها و طوائف مختلف ايل باهارلي، وحدت و صلح ايجاد كرد، لكن در سال 1858 ميلادي احمد خان كشته شد و ميان طوائف مختلف ايل باهارلي نزاع درگرفت. در سال 1863 ميلادي فردي لايق و توانا بنام "چراغعلي بگ" ، كلانتر باهارلي ها شد. (1863 ـ 1892 ميلادي) .

در سالهاي نخست قرن نوزدهم ميلادي، ايل (ترك) قشقائي قدرت گرفت كه اين امر به نفع و مطابق خواسته سلاطين قاجار و ماموران و واليان ايشان نبود و به همين جهت واليان ايالت فارس، بين ايل هاي ترك (آن ايالت) ايجاد دشمني كرده و اختلافات را شدت بخشيدند. در نتيجه اين امر بين ايل هاي باهارلي و ايناللي (اينانلو) نزاع سختي درگرفت كه نتيجه آن ضرر و زياني بود كه به روستاها وارد شد. در سال 1876 فرهاد ميرزاي قاجار به عنوان والي به ايالت فارس آمد و به همراهي فئودال محلي يعني قوام الملك شيرازي و ديگر مامورين دولتي و اعيان و اشراف و بزرگان فارس در صددد ايجاد يك (اتحاديه و فدراسيون) ديگر در مقابل قشقائيها برآمد . به همين منظور و پس از اينكه بين فرهاد ميرزا ، قوام الملك و ديگران رشوه هاي سنگيني رد و بدل شد، با وارد نمودن ايل كوچرو "عرب" و طايفه لُر "باصري" به اتحادية سه ايل ترك باهارلي، نفر و ايناللي، يك (اتحاديه) ايليِ ساختگي و تصنعي بنام "خَمسه" ايجاد نموده و "ايل بيگي" آن را به قوام الملك (شيرزاي) سپردند. عليرغم اين امر، (سه) ايل ترك خمسه، همچنان به همكاري با ايل (ترك) قشقائي ادامه داده و به آنها كمك مي كردند.

در دهه 80 قرن نوزدهم ميلادي و در زمان كلانتري چراغعلي بگ ، ايل باهارلي به تدريج شروع به زندگي يكجانشيني نموده و در طول رود داراب ولايت فارس به كشاورزي و دامداري مشغول شدند. چراغعلي بگ در سال 1892 ميلادي توسط بيگ هاي احمدلي، كشته شد و "حسين خان باهارلي" كه تربيت يافته وي (چراغعلي بگ) بود، به جاي او نشست. كلانتري حسين خان تا روي كار آمدن پهلوي ها ادامه يافت . در دهه 80 قرن نوزدهم ميلادي كه باهاريها به زندگي يكجانشيني روي آوردند ، طوائف نفر و ايناللي هم شروع به زندگي يكجانشيني كردند .

باهاريها (ي ايالت فارس) از 16 طائفه تشكيل مي شدند. آنچنانكه م. ن. فسائي نشان مي دهد، اين طوائف عبارتند از: پادكي، تاتيملي، چونغورلي، دَوه لي ، خانلي، زامان خانلي، ستارلي، سنجرلي، شولي، جه بيني، تاتيم، اراكلي، قادالي، قوبادلي، قاراباجاقلي، قئيدر، لور.

بر اساس منابع تاريخي باهاريها در زمان هلاكوخان به همراه ايل هاي (ترك) افشار و قايي (كه امپراطوري ترك عثماني را تاسيس كردند) از آسياي ميانه به آذربايجان كوچانده شده اند.(نگاه كنيد به:مجله »گونئي آذربايجان« ، 1994. شماره اول، صفحات 18 و 19)

در ميان ايلات "ساوه" ايلي بنام "باهارانلو" هم بوده است. ظاهرا اين ايل باهارانلي يا باهارلي به هنگام رفتن از مراغه به اطراف ساوه از ايل اصلي خود جدا شده و در اطراف ساوه با ايل "باغداد شاه سئون" متحد شده و در آنجا ماندند يا اينكه بعدها در جريان كوچ هاي ايل باهارلو، از آنها جدا شده و در اين اراضي ساوه مسكن گزيدند. (نگاه كنيد به: كتاب »اسامي دهات كشور«. تهران 1323، صفحه 499 )


Share/Bookmark

0 Comments:

Post a Comment

<< Home