Thursday, May 04, 2006



كِر, كرتمك, كرتي/كردي/كردو, كرمه, كرنتي/كلنتي/كلنتو....

ديليميز: وارليغيميز؛ كيمليگيميز

كِر: اين كلمه تركي در فارسي يعني: خراش، خط و برش. مثلا اگر كسي با چوب يا آهن يا وسيله ديگيري خراشي ممتد در روي زمين خاكي ايجاد كند، مي گويند: كِر چَكدي. مصدر اين كلمه "كِرتمك/ كِرتماق" مي باشد و همانطور كه دانشمند معروف انگليسي جرارد كلاوزن در كتاب خود بنام:
An etimological dictionary of peri-thirteenth century Turkish - Oxford - 1972
(فرهنگ اتيمولوژيك تركي ماقبل قرن سيزدهم ـ چاپ آكسفورد ـ 1972) مي گويد، به معني "برش يا خراشي در چيزي ايجاد كردن است."

دانشمند شهير ترك "كاشغرلي محمود" (علامه محمود كاشغري) در كتاب عظيم خود بنام "ديوان لغات الترك" كه حدود 1000 سال پيش يعني در سال 1072 ميلادي (برابر با 451 هجري قمري) براي آموزش زبان تركي به عرب ها تصنيف و تاليف نموده، مثالي براي كلمه تركي "كرتمك/كرتماق" آورده، به اين صورت كه: اول ييغاج كِرتدي. (در تركي امروزين: او آغاج كرتدي) يعني او در چوب برشي ايجاد كرد. ( كتاب ديوان لغات الترك توسط استاد دكتر حسين محمد زاده صديق به فارسي ترجمه شده، كه چاپ نخست آن در سال 1384 توسط نشر اختر تبريز منتشر شده است.)

ضمنا كلمات تركي مثل:
1- كرتي/كردي/كردو (به معني بخشي از كشتزار كه با بلندي خاكي بصورت مرز از بقيه قسمتها جدا شده و در آن كشت شده باشد) ( اين كلمه تركي به زبان فارسي هم وارد شده بصورت: كرت).
2- كرمه (به معني تپاله اي كه با بيل بريده مي شود و جدا مي گردد. توضيح اينكه، پهن و فضولات حيواني را جائي ريخته و پس از خشكيده و سفت شدن، آن را با بيل بصورت قطعاتي در مي آورند كه به هر يك از اين قطعه ها "كرمه" مي گويند.
3- كرنتي/كلنتي/كلنتو (بمعني داس بزرگي كه با آن يونجه، گندم، جو و غيره را درو مي كنند.)

همه اين سه واژه از بن "كرتمك" مشتق شده اند، چرا كه در همه آنها معناي بريدن و برش وجود دارد. و "كرتي/كردي/كردو" در اصل كرتيك بوده و "كرمه" در اصل "كرتمه" بوده و "كرنتي/كلنتي/كلنتو" در اصل "كرتنتي" بوده كه به مرور زمان بصورت امروزي مخفف شده اند.

جالب توجه است كه يكي از كسروي پرستان خودباخته كه متاسفانه اهل شهر بهار نيز مي باشد، طي مقالة مضحكي كه به سفارش محافل پان فارسيست و ضد اسلام و ضد ترك، نوشته (و انشاء آن از شدت ضعف و فتور قلم ، موجب خنده كودكان دبستاني هم مي تواند شد) به تبعيت از استاد معنوي خود "كسروي" كه در پي اجراي سياست آريا مهري نابود كردن هويت تركي مردم ترك ايران بود، با تكرار خزعبلات وي براي اثبات اينكه مردم اين ديار ترك نبوده اند و توسط مغول و غير مغول ترك شده اند!!! از باب "الغريق يتشبث بكل حشيش" متمسك به دلائلي شده است كه هر تنابنده اي را به خنده وامي دارد!

از جمله دلائل وي، اينست كه مردم اين ديار "شش" كلمه به كار مي برند كه تركي نيست و يكي از آنها را كلمه "كِر" عنوان كرده است!!! صرف نظر از مطالبي كه فوقا در توضيح كلمه تركي "كر" آورده شد، با استدلال اين باصطلاح استاد دانشگاه و دكتر (و چه بسا القاب و عناوين معظم ديگر!)، بايد گفت كه مردم فارس زبان، اصلا "عرب" بوده اند و بعدا حكومتها مثلا حكومت مغول! زبانشان را به فارسي تغيير داده اند، چرا كه در زبان فارسي، نه "شش" كلمه بلكه هزاران كلمه عربي وجود دارد و اساسا 70 - 80 درصد كلمات زبان فارسي، در واقع "عربي" هستند و بي گمان در متون ديني، فلسفي، عرفاني، فقهي و ... كه مثلا به زبان فارسي نوشته شده، 90 - 95 درصد كلمات عربي است.

به چنين اشخاص خودباخته و الينه شده، بايد گفت كه در پي تكرار اباطيل كسروي ملحد نباشند، وگرنه خود را مضحكه خاص و عام خواهند كرد، چرا كه بقول فيلسوفي معروف: "وقايع دوبار تكرار مي شوند؛ البته بار دوم به صورت كمدي"! و اينان براستي "كمدي تاريخ"اند كه همچون درويش داستان مثنوي، هويت تركي خود را به "نام و نان" فروخته اند و شگفتا كه شديد تر و پرشورتر از طراران رباينده هويتشان سرود شادي "خر برفت و خر برفت و خر برفت"! سر مي دهند. به اين عناصر بايد متذكر شد كه پهلوي پدر و پسر، 60 سال متمادي و با آخرين امكانات قرن بيستمي همچون راديو، تلويزيون، مدرسه و دانشگاه و ... نتوانستند مردم ترك ايران را فارس كنند و بي گمان اين گونه افراد نيز نخواهند توانست، چرا كه اين بيمايگان با حقيقت مي جنگند (حقيقتي كه قرآن منادي آن است: "و من آياته خلق السموات و الرارض و اختلاف السنتكم و الوانكم ان في ذلك لآيات للعالِمين"(سوره مباركه روم، آيه 22) ، يعني "و از آيات خداوند خلق آسمانها و زمين و گوناگوني زبانهاي و رنگهاي شما انسانها است، همانا در آن آياتي است براي دانايان" و لاجرم:

چـراغي را كـه ايـزد برفــروزد
هر آنكس پف كند، ريشش بسوزد

(و بلكه بقول علامه حسن زاده آملي "ريشه"اش بسوزد.) و بقول شاعره بزرگ ترك پروين اعتصامي:
دونيـادا قارانليقـلار اگر جمع اولا بير بير
بير خيرداجا شمع ايشّيغيني سوندوره بيلمز


Share/Bookmark

0 Comments:

Post a Comment

<< Home