Friday, May 29, 2009

انتخابات و سوء استفاده از حقوق اقوام


آشاغيداکي يازي، همدان اوستانيندا ياييملانان "سينا" هفته ليگي نين 5 خرداد 1388 تاريخلي ساييسيندا يئر آلميشدير. هفته ليگين ايکينجي صايفاسيندا "باش يازيسي" ("يادداشت") اولاراق باسيلميش اولان بو يازي نين باشليغي، ايل سايفانين دا آصيل "تيتر"ي دا اولوشدورموشد:

انتخابات و سوء استفاده از حقوق اقوام

با فرا رسيدن هر انتخاباتي به ويژه انتخابات رياست جمهوري سخن از اقوام مختلف و حق و حقوق بر جاي مانده آنان، به يكي از «ابزارهاي تبليغاتي» كانديداها بدل شده و هر كانديدائي به فراخور، گوي سبقت از ديگري ربوده و در تبليغات خود اعلام مي دارند كه در صورت پيروزي و تكيه زدن بر جايگاه قدرت، تبعيض ها و نابرابري ها را از بين برده و به احياء حقوق حقه قوميت ها خواهند پرداخت!! اما تاسف آور است كه با قرار گرفتن در مصدر قدرت، همه وعده ها رو به فراموشي مي گذارد!
از وراي چنين وعده هايي و ادعاهايي، آنچه ذهن شهروند هوشيار و مبتلا نشده به »آلزايمر فرهنگي« را به خود مشغول مي كند اين سوال است كه: آيا مي توان باور داشت كساني كه سالها بر اريكه قدرت بوده و قدمي در اين راستا بر نداشته‏اند، اين بار به وعده خود عمل نموده و آچه را كه مي گويند محقق نمايند؟!!
سي سال از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي مي گذرد، انقلابي كه آمده بود تا با بر هم پيچيدن طومار استبداد «آريا»مهري و برقراري عدالت، آزادي و برابري، از ظلم مسلم يكسان سازي قومي فروكاهد، هنوز هم از اجراي اصول 15 و 19 قانون اساسي بازمانده است؟! اصولي كه با اجراي آنها كمترين حق بشري يعني تحصيل به زبان مادري محقق مي شد، نه تنها هنوز اجرايي نشده بلكه به ابزاري براي جلب آراء اقوام تبديل گرديده است!
آيا مي توان باور داشت كه با پيروزي هر يك از كانديداها ـ كه درست نزديك انتخابات به خاطر آورده اند كه در ايران اقوام ديگري غير از «قوم فارس» نيز وجود دارد! ـ منِ «تؤرك»، منِ «عرب»، منِ «بلوچ»، منِ «تؤركمن» و ... نيز همچـون يك شهرونـد «فارس» بتوانم« زبان مادري» خود را به صورتي آكادميك در مدرسه و دانشگاه بياموزم و از اين« حق طبيعي هر انسان» بيش از اين بي بهره نباشم؟ مخاطب گويندة خبر و مجريان برنامه هاي مختلف راديويي و تلويزيوني كه به زبان مادري ام سخن مي گويند، قرار گرفته و موسيقي خود را از رسانه هاي ارتباطي به زبان مادري ام بشنوم؟!
آيا باز فردا، با نوشتن مقاله اي در «اهميت زبان مادري» مورد مواخذه و پرسش قرار نخواهم گرفت و به انواع اتهامات متهم نخواهم شد!؟
آيا پس از سالها درخواست براي تبديل زبان مصوب نشريه از فارسي به «تؤركي ـ فارسي» مي شود ديگر مشكلي نداشته باشم؟!
آيا ... ؟
آنچه اين روزها، در از بين بردن تبعيض ها و محروميتها و مظالم ناشي از آن بر اقوام بيان مي شود نه آسمان ريسمان كردن است و نه بيان موضوع از قول كساني كه هيچ آگاهي و اشرافي نسبت به تبعيض ها نداشته باشند! عنوان كنندگان چنين سخناني كساني هستند كه خود سالهاي سال در مصدر قدرت بوده و مي دانند كه در طي 80 سال گذشته با اعمال سياستهاي قرون وسطائي و با هدف استحاله فرهنگي چه بر سر قوميتها آورده شده است، اما متاسفانه در سالهاي حضور در قدرت سكوت كرده قدمي برنداشته اند!؟ مي دانند كه دستگاه فرهنگي كشور تحت نفوذ روشنفكران اسلام ستيز و عرب ستيز و تؤرك ستيز باستان پرست كه هنوز بعد از گذشت سي سال از انقلاب اسلامي سياستهاي قوم پرستانه آنها احاطه و سيطره دارد، چه اهدافي را پي گرفته اند؟
سياستي كه به حق از آن بايد تعبير به «نسل كشي فرهنگي» كرد چنان بي رحمانه به زبان و فرهنگ قوميتها هجوم آورد كه اكنون ملتي نه توان نوشتن به زبان مادري خود را دارد و نه امكان خواندن!
»آريا«مِهريان غافل از آن بودند كه فرهنگ و ادبيات يك ملت شايد مواجه با ركود شود، اما هيچگاه نخواهد مرد! چه، اگر مردن امكان پذير بود امروز محقق ساختن مطالبات قوميتها به شعار انتخاباتي بدل نمي گشت! با اين اوصاف اگر آرمانهاي انقلاب مورد توجه بوده و علاقه به پيشرفت و تماميت ارضي ملاك امور باشد بايد كه چينن رويكردي را مورد عنايت و توجه قرار داده، نسل كشي فرهنگي رضاخاني را از بين برده و با پرهيز از نگاه امنيتي اجازه داد اصول مغفول مانده قانون اساسي اجرائي شود.
كارشناسان دستگاههاي فرهنگي و امنيتي بايد بدانند آنچه امروز بر زبان كانديداها جاري مي شود، حقايق غير قابل انكار اجتماعي و مطالبات فرو خورده اي است كه بي توجهي به آنها شكاف ها را عميق تر و گسترده تر خواهد كرد.
استمرار چنان سياستي نه تنها با آرمانهاي انقلاب شكوهمند اسلامي همخواني ندارد، بلكه ميراث بر جاي مانده از سياست هاي «نژاد پرستانه» رژيم «آريا»مهري پهلوي در راستاي «يكسان سازي قومي» است، كه هم اكنون نيز توسط باستانگرايان كوروش و داريوش پرست و «زرتشت‏گرا» كه همچنان در دستگاههاي فكري و فرهنگي نفوذ و ظهور دارند، مزدورانه و مزوّرانه پيگيري و دنبال مي شود.
. . . . . . . . . . . . . . .


Share/Bookmark

0 Comments:

Post a Comment

<< Home